- راه پیما
- آنکه به راهی می رود، رونده، مسافر، تندرو، کنایه از اسب یا استر تندرو
معنی راه پیما - جستجوی لغت در جدول جو
- راه پیما ((پَ یا پِ))
- راه پیماینده، راه رونده، مسافر، تندرو، سریع السیر، جمع راه پیمایان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل راه پیما پیاده روی
پیاده روی، گردش پیاده
مسافر و سیاح، راهرو، راهپیمای
راه پیما، آنکه به راهی می رود، رونده، مسافر، تندرو، اسب یا استر تندرو
آنکه کار بیهوده و عبث کند
باده خوار، باده نوش، برای مثال چو با حبیب نشینی و باده پیمایی / به یاد دار محبان باده پیما را (حافظ - ۲۴ حاشیه) ، کسی که بسیار باده بخورد
ماه طلعت، ماهرخ، ماه چهره
маршировать
marschieren
марширувати
maszerować
marcheren
मार्च करना
เดินขบวน
মিছিল করা
مارچ کرنا